Web Analytics Made Easy - Statcounter

سریالی که مهدی هاشمی را راننده کامیون کرد؛ اولین نقش طنز دوران کاری "لعیا زنگنه" را رقم زد و بهنام شرفی که اعتقاد دارد این سریال کمدی ریشه در واقعیت دارد. ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۵ فرهنگی رادیو و تلویزیون نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه "کامیون" به کارگردانی مسعود اطیابی یکی از سریال‌های نوروز 1399 است که هرشب ساعت 21 برای مخاطبان از شبکه دو سیما پخش می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داستان این سریال روایت زندگی سه جوان دانشجوست که سرمایه خود را از دست داده و با صاحب‌خانه خود به مشکل برخوردند. یکی از بازیگران اصلی این مجموعه بهنام شرفی از بازیگران فعال در عرصه تئاتر است.

به بهانه بازی در «کامیون» با او به گفت و گو نشستیم:

بهنام شرفی (بازیگر) در خصوص کارهای قبل از حضور در سریال «کامیون» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم،  گفت:  سال‌ها در تئاتر به عنوان بازیگر فعالیت کرده‌ام اما از سال 1389 به انجام کارهایی در مدیوم تصویر پرداختم و تجربه بازی در فیلم‌هایی که سعید روستایی قبل از «ابد یک روز» ساخت را نیز دارم. همچنین سال گذشته در فیلم «سال‌های دور از خانه» نیز به ایفای نقش پرداختم. به نوعی بازی در «کامیون»  اولین تجربه من در فضای تصویر نیست اما اولین تجربه نقش بلند و سریال در مدیوم تلویزیون به شمار می‌آید که از بودن در آن خوشحالم. 

وی تصریح کرد: البته در سال‌های اخیر، پیشنهادات خوبی در حوزه تصویر داشتم که  چون در آن زمان درگیر تئاتر بودم و یا اینکه نقش‌ها را دوست نداشتم ، فرصت حضور در آن پروژه‌ها را پیدا نکردم. در نهایت بعد از خواندن فیلمنامه «کامیون»  و باتوجه به شناختی که از آقای اطیابی و علاقه‌ای که به کارهای ایشان داشتم، تجربه همکاری با ایشان برایم جذاب بود و به همین دلیل در این کار حضور پیدا کردم. چراکه ایشان خیلی خوب ژانر کمدی را می‌شناسند. 

این بازیگر همچنین درباره اینکه کدام یک از مدیوم‌های سینما، تئاتر و تلویزیون برای او از اولویت برخوردار است،‌ افزود: در واقع الویتم تعهد است. در این سالها بارها  کارهای خیلی خوب تصویری به من پیشنهاد شده، اما چون در آن لحظه به تئاتری متعهد بودم، در این پروژه‌ها حضور پیدا نکردم. هیچگاه تئاتری را نصفه کاره رها نکردم که به دنبال پیشنهادهایم در مدیوم دیگری بروم. ریشه‌های من در تئاتر است و از آنجا شروع کردم. 

شرفی گفت:  به صورت کلی نمی‌توان درباره هیچ بازیگری گفت که نگاهش به سینما نیست. چون اساسا این رسانه ها قابل تفکیک نیستند. به هر حال بازیگر، بازیگر است و نمی‌توان دسته‌بندی انجام داد و براساس آن گفت که این تعداد تنها بازیگر تئآتر هستند و تعداد دیگر بازیگر سینما. به همین دلیل  من هم در این سال‌ها منتظر فرصتی بودم تا بتوانم اتفاقی خوبی را در مدیوم تصویر رقم بزنم. ولی متاسفانه به همان دلایلی که توضیح دادم اکثر پیشنهادات به نتیجه نمی‌رسید. 

وی همچنین درباره تجربه بازی در سریال "کامیون" و روند پیوستن به  پروژه توضیح داد: در این سریال نقشی پیشنهاد شد که آن را دوست داشتم و احساس می‌کردم کاملا قابل پرداخت است و می‌توان روی آن کارهای زیادی را انجام داد. علاوه بر این همیشه از اینکه نقش‌هایم شبیه هم باشد گریزان بوده ام و تمام تلاشم را کرده‌ام تا نقش‌های متفاوتی را ایفا کنم. به عنوان مثال در نمایش «آبی مایل به صورتی» نقش یک آدم متفاوت در جامعه و در نمایش «خنکای ختم خاطره» نقش یک پیرمرد 70، 80 ساله را بازی کردم  و در ژانر دیگری روی صحنه آمدم. در این مجموعه نیز نقشی به من پیشنهاد شده بود که متفاوت از کارهای گذشته‌ام بود. شخصیت صابر سریال "کامیون" برایم یک تجربه جدید و تازه و متفاوت به شمار می‌آمد که خیلی دوست داشتم آن را بازی کنم و اکنون از این موضوع خوشحالم.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا شخصیت صابر و دوستانش در جامعه کنونی مابه ازای بیرونی هم دارند، گفت: اولا باید به این موضوع دقت داشت که «کامیون» یک سریال کمدی است و قاعدتا به آدم‌های آن باید با دید کمدی نگاه کرد. طنز «کامیون»  رگه‌های اجتماعی دارد و از بستر واقعیت بهره می‌برد. تعداد چنین آدم‌هایی در واقعیت بسیار زیاد است. اما ما با این افراد آشنا نیستیم و نمی‌توانیم به زندگی آنها برویم.

شرفی افزود: علاوه بر این نکته، آدم‌ها هیچگاه با نقاب ساده خود بیرون نمی‌آیند. به این ترتیب اگر دور و اطراف ما آدم‌هایی باشند که اتفاقاتی همچون اتفاقات سریال برای آنها رخ داده باشد، همچون شخصیت «صابر» نقاب به صورتشان می‌زنند. چرا که ما جامعه پیچیده‌ای داریم. «صابر» در این سریال سعی می‌کند ادای آدم‌های زرنگ و با کلاس را در بیاورد. اما چون واقعا اینطور نیست، باز پایش در چاله می‌رود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: درانتها باید بگویم این اتفاقات قطعا مابه‌ازای بیرونی داشته و اطراف ما خیلی زیاد رخ می‌دهد. به شخصه در زمان دانشگاه و دانشجویی چنین کاراکترهایی به خصوص شبیه شخصیت «صابر» را در اطراف خود می‌دیدم. ضمن اینکه برخی از اتفاقاتی که برای صابر رخ می‌دهد، برای شخص خودم نیز اتفاق افتاده است. 

حضور لعیا زنگنه به عنوان اولین طنز دوران کاری‌اش

لعیا زنگنه نام آشنایی است و کارنامه‌ای مملوء از سریال‌های رئال و فیلم‌های سینمایی دارد. "در پناه تو" سریالی است که برای همیشه در تاریخ تلویزیون ماندگار شده است. این بازیگر درباره حضورش به عنوان اولین طنز دوران کاری‌اش، گفت: "شیرین افروز" را بازی می‌کنم که با همسرش لجبازی‌ می‌کند و در موقعیت‌های طنز قرار می‌گیرد؛ کاری که اولین بار در دوران کاری‌ام اتفاق افتاده است. 

زنگنه در حالی از روزهای کرونایی و فیلمبرداری سریال "کامیون" می‌گوید که بسیاری شانتاژ رسانه‌ای به پا کرده‌اند باید جلوی فیلمبرداری سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی گرفته شود اما او اعتقاد دارد که  از هیچ تلاش و کوششی برای خوب کردن حال مردم نباید دریغ کرد؛ چون تلویزیون متعلق به مردم است.  از صمیم قلب می‌گویم ما تمام کارهایی که در توان یک انسان را انجام می‌دهیم بقیه را به خدا می‌سپاریم.  تنها انگیزه‌مان این است که یک مقداری هم شده، حال مردم را خوب کنیم و به این واسطه حال خودمان هم خوب شود. 

لعیا زنگنه در سریال "کامیون" نقش شیرین‌افروز همسر مهدی هاشمی را ایفا می‌کند که با او اختلاف سلیقه دارد و موقعیت‌های طنزی فراهم می‌شود. 

مشکلات فیلمبرداری برای "کامیون" نوروزی/ روایت "مسعود اطیابی" از جُنگ‌های پرخنده تلویزیون زیر موشک‌باران

"کامیون" سریال نوروزی شبکه 2 سیما است که با بازی مهدی هاشمی، لعیا زنگنه، جهانبخش سلطانی، بیتا سحرخیز، سپندامیرسلیمانی، نادر سلیمانی،علی عامل هاشمی، بهنام شرفی، هادی مرتضی زاده، ماهان عبدی، کامیاب دانشپور از ابتدا تا پایان فروردین 1399 پخش خواهد شد.

تصویربرداری «کامیون» ادامه دارد و تا امروز هنرمندانی چون شهاب عباسی، سیاوش مفیدی، گیتی قاسمی، شیوا خسرومهر، خشایار راد، آرزو نبوت، فرهاد بشارتی، مهسا طهماسبی، شیدا یوسفی، فرج‌الله گلسفیدی، مرتضی نجفی، مهدی پتکی، حدیث نیکرو، زهره فکور صبور، امیرحسین صالحی، بهناز یادگاری، عباس محبی و امید روحانی جلوی دوربین رفته‌اند.

انتهای پیام/

R1515/P/S4,1430/CT3 واژه های کاربردی مرتبط سریال ایرانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران ویروس کرونا عید نوروز شبکه دو رسانه ملی تلویزیون

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سریال ایرانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران ویروس کرونا عید نوروز شبکه دو رسانه ملی تلویزیون سریال ایرانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران ویروس کرونا عید نوروز شبکه دو رسانه ملی تلویزیون لعیا زنگنه بهنام شرفی آدم ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۲۳۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است

به گزارش مبلغ سریال حشاشین در ماه رمضان امسال توانست به کمک جلوه های بصری ویژه و تکنیک های فیلمسازی خود به استقبال جالب توجهی دست پیدا کند. با این حال زندگانی حسن صباح از بزرگان فرقه اسماعیلیه که فیلم به او و پیروانش می پردازد به باور خود پیروان مکتب اسماعیلیه هیچ شباهتی به آنچه که در سریال حشاشین آمده است، ندارد.

روزنامه چام جم با حجت‌الاسلام دکتر مهدی فرمانیان که درباره عقاید و تاریخ اسماعیلیه کوشش‌های بسیاری داشته‌اند در همین زمینه مصاحبه جالبی داشته است که در ادامه می آید:

حشاشین، سریالی صهیونیست‌پسند است که عامدانه با سوگیری و جعل و تحریف‌های بی‌شمار، برپایه یک چهره ماجراجو و تاثیرگذار تاریخی بر آن است اسلام استکبارستیز و شیعیان یعنی پیروان اسلام ناب محمدی را دقیقا مانند داعش و ابوبکر بغدادی‌ها به مخاطبان روزآمد رسانه معرفی کند. همچنین کل جریان اسلام‌گرایی را تحریف کند و بد جلوه دهد که در برابر صهیونیسم جهانی و اسرائیل غاصب ایستاده‌اند؟
سریال حشاشین برگرفته از افسانه‌ای است که مارکو پولو در سفرنامه‌اش نوشته و هیچ واقعیت تاریخی ندارد، واقعا یک افسانه و برساخته است. مسلم این است که حسن صباح یک اسماعیلی متدین و اهل دیانت بود. برپایه گواهی و گزارش تواریخ عتیقی که در دوره همین چهره تاریخی به نگارش درآمده‌اند مانند جامع‌التواریخ و مجمل‌التواریخ، این شخصیت، زاهد بود و هیچ‌گاه از دژ الموت بیرون نرفت. حتی زمانی که بر آن شد تا دژ الموت را از فرمانروای زیدی مذهب آنجا بگیرد، بهای آن را به تمامی پرداخت کرد و دژ را به نوعی از صاحب پیشین آن خرید. حسن صباح به اندازه‌ای به مرام و نگرش دینی خود توجه داشت که رفتار سختگیرانه‌ و زاهدمآبانه‌ای را درباره پایبندی به شریعت اسماعیلی در پیش گرفته بود مثلا یکی از فرزندانش را که شرابخواری کرده بود به مرگ محکوم کرد با این توجیه که تو پسر حاکم هستی و از دیگران بایستی پاک‌تر باشی و کار حرام بر تو سزاوار نیست و باید منزه‌تر باشی. حسن صباح به گواهی روایت‌هایی که حتی مخالفان گفته‌اند انسانی متدین بود.

بحث فداییان اسماعیلی را باز کنیم که نخست چگونه کسانی بودند و دوم چگونه کسانی را می‌کشتند؟
فداییان اسماعیلی، آدم‌هایی واقعا متدین و معتقد بودند. فدایی بودند به این معنا که بر پایه اعتقادشان و با دستور حسن صباح، عازم کشتن کسی می‌شدند. تمام ترورهایی که به سرانجام رساندند و قتل‌هایی که از آنها سرزد درباره کسانی برنامه‌ریزی و اجرا شده که به‌شدت علیه اسماعیلیه کار کرده، بسیاری از آنها را کشتار کردند یا کسانی که فشار سنگین و فراوان علیه شیعیان اعمال کردند. البته در همین راستا چندین بار دژهای اسماعیلیه از سوی سلاجقه با یورش شدید روبه‌رو و محاصره شد تا جایی که برخی از این محاصره‌ها تا یک دهه نیز به درازا می‌کشید! افرادی این‌چنین و عملکردشان بهانه به دست فدایی‌ها می‌داد تا آنها را بکشند. یا [به‌ویژه] رهبران صلیبی که در فلسطین چه جنایت‌هایی کردند و فداییان اسماعیلی فقط رهبران اینها را می‌کشتند. نه به مردم کاری داشتند نه ناآرامی ایجاد می‌کردند و نه به فضای خشونت دامن می‌زدند.

جعل واقعیت تاریخی و افسانه‌سازی (ویژگی این سریال) دلایل مختلفی دارد. البته درباره اسماعیلیه چنین افسانه‌سازی‌هایی بی‌سابقه نیست، مثلا یکی از سیاحان/ رهگذران بیگانه یعنی مارکو پولو در این‌باره تخیل‌پردازی را به جایی رسانده که از دیدن انسان‌نماهایی در مشرق با سرهایی به شکل سگ گزارش داده!
اسماعیلیون چون به قول امروزی‌ها «رسانه» نداشتند، اقلیت بودند و نمی‌توانستند درباره عملیات‌ها، توده مردم را توجیه کنند. همچنین رسانه فراگیر در دست مخالف بود، فضای خاصی درباره‌شان ایجاد می‌کردندکه اینها آدم‌کش‌ و چنین و چنان‌ هستند.جالب‌تر این که حتی به خاطر فعالیت‌های پزشکی اسماعیلیه و همچنین دسترسی و دانش‌شان نسبت به گیاهان دارویی و فرآورده‌های دارودرمانی به اسماعیلیه وصف حشاشین داده نشده بود اما مارکوپولو درباره فداییان و بی‌پروایی و از خودگذشتگی‌شان برای نخستین بار درباره دلیل قتل فرماندهان نظامیان صلیبی و رهبران صلیبیان همچنین تطهیر صلیبی‌ها با آن جنایات و تجاوزها این روایت را سرهم کرده که به فداییان حشیش می‌دهند! او آورده که فداییان را از بچگی انتخاب می‌کنند و به باغ ویژه‌ای می‌برند و خیلی خوب پرورش‌شان داده بزرگ‌شان می‌کنند. سپس به آنها حشیش می‌دهند و بعدها آنان را بیرون می‌آورند و با این توضیح که اگر می‌خواهید به آن باغ بهشتی برگردید، باید فلانی را بکشید. فداییان نیز برای این که بتوانند دوباره به آن بهشت موعود برگردند به آدم‌کشی می‌پرداختند.البته فداییان از آن جهت که شریعت‌مدار بودند و به آخرت باور داشتند، با امید واصل شدن به بهشت، فعالیت‌های‌شان را انجام می‌دادند اما این داستان نیز از راستی تهی است، همانند افسانه‌پردازی‌های هرودت، به‌راستی خالی از خردمداری و هرگونه تعقل دین‌باورانه است. بی‌گمان نه حشیشی در کار بوده نه باغی و نه وعده سر خرمنی.گفتنی است در این‌باره آقای فرهاد دفتری، کتابی با نام «افسانه حشاشین» دارد و مفصل در آن پژوهش مشخص کرده که باغ، حشیش و حواشی آن، واقعیت تاریخی نداشته و همه این قصه‌ها برآیند افسانه‌ای است که مارکو پولو برساخته و دیگران نیز با برداشت از آن و شاخ و برگ دادن به پرورندان و جاانداختن این قصه در میان مردم و حتی کتب تاریخی پرداخته‌اند.

ساخت چنین سریال‌ها و فیلم‌هایی در راستای چه اهدافی است؟
هدف از ساختن چنین فیلم‌هایی مشخص است که برای کوبیدن «اسلام سیاسی» است. حشاشین برای کوبیدن «اخوان‌المسلمین» ساخته شده که حماس نیزازهمین اخوان‌المسلمین است.به هرحال سکولارهای مصر همانند السیسی و مبارک، مخالف اخوان‌المسلمین هستند از آن رو که طرفدار اسلام سیاسی و اصلاح سیاسی در راستای اسلام‌گرایی هستند. دو طیف اسلام سکولار با یهودی-‌مسیحی‌های صهیونیست و اسرائیلی‌ها، دست در دست یکدیگر برای کوبیدن اسلام سیاسی، اخوان‌المسلمین‌ها و حماس‌ها متحد و همکار شده‌اند. این دو طیف با حمایت از ساخت چنین سریالی، آن هم در فضایی مشوش از حسن صباح، چهره‌ای غیرتاریخی و غلوشده ارائه داده‌اند تا به عنوان نمادی از اسلام سیاسی به مخاطبان هجی ‌شود! فضایی نادرست که فقط مناسب همان ذهنیات و برساخته‌های افسانه‌ای مارکوپولو است. این برداشت و تفسیر را پدیدآورندگان فیلم حسن صباح از تخیلات خودشان سرهم کرده‌اند. به‌ویژه با گونه‌ای نمادسازی و نمونه‌پردازی درپی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند کسانی هم که به دنبال اسلام سیاسی هستند اخوانی و حماسی هستند! همانند حسن صباح سریال حشاشین، سرسپرده شیطانند و اهریمن در اینها نفوذ کرده! اینها هرکسی را که در برابرشان ببینند یا بایستد به‌سادگی می‌کشند و متاسفانه در سریال حشاشین چنین فضایی پی گرفته شده؛ طراحی لباس و چهره‌ها و شیوه کار و رفتارهاشان به شکلی طراحی و اجرا شده تا در چشم مخاطبان کاملا آشکارا قابل انطباق با دشمنان معاصر جریان صهیونیسم جهانی از آب درآید.

این مهم است که از میان آن همه شخصیت‌های تاریخی چرا حسن صباح انتخاب و برای دستیابی به چنان اهدافی بهانه شده؟
از آن‌رو که حسن صباح شیعه است (هفت امامی بوده) و کنشگران انقلاب اسلامی در ایران نیز شیعه‌اند. ایرانی که طرفدار اسلام سیاسی [اسلام ناب محمدی] است و ما نیز که طرفدار انقلاب اسلامی هستیم. یکی از اهداف غیرمستقیم همین سریال، ایجاد فضایی برای القای غیرمستقیم چنین مفهوم‌ها و برداشت‌هایی است. طبق پژوهش‌ها و آن همه مطالعاتی که در عالم اسماعیلیه داشتم، حسن صباح یک آدم بسیار خوب و متدینی بوده. حتی‌الامکان هوای ضعفا را داشته. او با شماری از فرماندهان نظامی مشکل داشته اما ترورهای او در همین حد هم از دیدگاه ما پذیرفته نیست و معتقدیم که این کار در همین حد هم اشتباه بوده اما روند رخدادها و چگونگی‌شان به گونه‌ای نبوده که این سریال به تصویر کشیده.

بپردازیم به تفاوت اسماعیلیه در دوران حسن صباح و پاگرفتنش با دستاویز قراردادن شماری از سنت‌های ستوده و آیین‌های کهن ایرانی همانند آیین عیاران، جریان فتیان یا جوانمردان در دوران کهن همچنین ناهمگرایی و تفاوت فاحشی که اسماعیلیه معاصر به‌ویژه رهبران‌شان بااسماعیلیه تاریخی دارند چراکه این معاصرها به روشنی از پروردگان استعمار و مهره بازی انگلیس هستند؟
اتفاقی که افتاده همین بوده به‌ویژه این اواخر اسماعیلیون نزاری که خود را وارث حسن صباح می‌شمارند و از نظر نسلی، خود را به او می‌رسانند، با انگلستان ارتباط گرفتند (یعنی زمان آقاخان سوم این هماهنگی آشکارتر شد) انگلیس از آنها حمایت کرد و اینها نیز زیر چتر انگلیس رفتند و به نوعی یک گروهی شدند که حامی تفکر سکولار و رواج آن گردیدند. همچنان‌که آقا خان سوم دیگر نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گرفت و آقاخان چهارم نیز که در لندن و فرانسه و اسپانیا (پررفت و آمد است و...) استقرار دارد، نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد. زن و دخترانش بدون پوشش و حجابند. اینها دیگر در دامن استعمار و انگلیس افتاده‌اند و دیگر آن رویکردهای مثبتی هم که در قدیمی‌هایشان می‌دیدیم در اینها اصلا وجود ندارد، رویکردهایی مانند ستیزه با ستمگران و ظلم‌ستیزی و حمایت از ضعفا و... لذا باید این دو تا را از هم تفکیک کرد.

رسانه در طول تاریخ به دلایلی اسماعیلیه را با نام‌های مختلفی خوانده، از میان آن همه نام مانند ملاحده و باطنیه و چه و چه سریال حشاشین نامی را برگزیده که تلفظش در زبان‌های فرنگی اساسین است واژه‌ای که دقیقا برای معنای تروریست و جانی و قاتل به کار می‌رود که چه پرشمار انیمه، بازی، کارتون، فیلم و سریال با چنین عنوانی ساخته شده! حتی سوگیری معنادار و نمادگونه نام سریال یا چهره‌پردازی‌ها و لباس‌ها که منطبق با داعش و به‌ویژه ابوبکربغدادی است، مخاطبان را به تفسیری تعیین شده و صددرصدمنفی رهنمون می‌شود که در راستای اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی است.
بله دقیقا در ادبیات انگلیسی واژه اساسین به معنی تروریست‌هاست که از همان فضایی برخاسته که سفرنامه مارکو پولو به آن دامن زده که اینها با استعمال حشیش مست می‌شدند و در بی‌خودی به آدم‌کشی می‌پرداختند که هیچ‌کدام از این سخنان واقعیت تاریخی ندارد. ما با این که علاقه‌ای به اینها نداریم اما در فضای دانشگری و پژوهش آکادمیک بایستی در این باره تحقیق کنیم، واقعیت‌های تاریخی را و چنین داده‌هایی را از یکدیگر تفکیک کنیم، با دفاع از واقعیت تاریخی باید اذعان کرد این سریال واقعا افسانه است و با تاریخ هیچ‌گونه هماهنگی و انطباقی ندارد.

البته از کم‌کاری خودمان است که این چنین از شخصیت‌های تاریخی ما به گونه‌ای بهره‌برداری می‌کنند که همسو با اهداف نهان و آشکار استعمار و صهیونیست جهانی است. سوءاستفاده و بهره‌گیری از شخصیت‌هایی که برخلاف زیست حرفه‌ای و تاریخی‌شان، در قالب فیلم‌ها و برساخته‌های معاصر، مطامع و منویات استعمار و دشمنان اسلام را پیگیرانه به جلو می‌برند؟
به نظر می‌رسد ما آدم‌های بزرگی در تاریخ‌مان داریم که از منظر کنش، منش، فکری و ... مثلا از حسن صباح بهترند؛ اگر بخواهیم به ساخت سریال از شخصیت‌های تاریخی بپردازیم واقعا چهره کم نداریم؛ ما صراحتا می‌گوییم که حسن صباح را زاهد و متدین می‌دانیم اما تندرو بوده و ترورهایش را تایید نمی‌کنیم چرا که به ترور در اسلام قائل نیستیم اما نکته‌ای که وجود دارد این است که چهره این سریال، حسن صباح تاریخی نیست و برساخته‌ای است که از خودشان تخیل کرده و به نمایش درآورده‌اند. در مقابل، چنین به نظر می‌رسد که کلا جهان اسلام باید در عرصه جنگ نرم فرهنگی ورود کند زیرا در جهان اسلام، شخصیت‌های بزرگ و پرشماری وجود دارند که آدم‌های خوب و سرشناس و موفقی بودند و می‌شود فیلم‌هایی خوب و همسو درباره‌شان ساخت. حتی از همین اسماعیلیه کسانی بودند که نام نیک برآوردند. مثلا «جوهر الصقلی» فرمانده ارتش المعز لدین‌ا... هست که مصر را فتح کرد و جالب است که خواندن تاریخ چقدر لذت‌بخش است؛ آن زمان هنوز قاهره‌ای وجود نداشت. این سپهسالار در همان روز فتح، عفو عمومی داد و برای این‌که مردم به هراس نیفتند، سپاهیانش را در بیرون فسطاط بخش شمالی مستقر کرد و شهر قاهره را ساخت که در مرکز شهر، مسجدی به نام زهرا بنا کرد و در پیرامون مسجد نیز جامعی یعنی دانشگاهی ساخت به نام الازهر که از سال ۳۷۸هجری قمری بیش از هزار سال است مانند دُر می‌درخشد. به عبارتی، این اثر فاطمیان مصر هست و از نکوکاری‌هایی است که از آنها نضج گرفته. یا در همین شمال خودمان ناصر اُطروش زیدی مذهب را داریم. او وقتی در فتح آمل پیروز می‌شود فرمانده سپاهش به او خیانت می‌کند و خانواده ناصر را گروگان گرفته به دژ لاریجان می‌برد و آنجا پناه می‌گیرد. نیروهای ناصر اطروش پیگیری می‌کنند و او را دستگیر کرده نزد ناصر اطروش می‌آورند که ناصر پس از گفت‌وگو و ملاحظاتی به خواست او درباره حکومت و قدرت توجه می‌کند؛ حکومت را به او تحویل می‌دهد و دخترش را نیز به ازدواج او درمی‌آورد. سپس به مدرسه درس و بحث خودش بازمی‌گردد و کار مسلمان کردن زرتشتی‌های گیلان و مازندران را پی می‌گیرد. در تاریخ‌مان چنین شخصیت‌هایی داریم که این همه برجسته و اخلاقی در حکومت‌داری نمایان شدند و می‌توانند هرکدام‌شان چهره‌ای موثر در سریال‌ها و فیلم‌ها باشند. انسان‌ها و بزرگان متعدد در طیف‌های مختلف مانند علامه حلی یا استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی(ره) که در حکومت، سیاست و ...آیتی بوده یا مثل سیدمرتضی، آن انسان قدر و بی‌نظیر که در بغداد، کتابخانه‌ای با ۸۰ هزار کتاب برپا می‌کند؛ او امیر حج و حرمین، نقیب‌الاشراف و قاضی‌القضات و مرجع شکایت‌های مردم و نقیب‌النقبا و نقیب سادات بوده که از بزرگ‌ترین امپراتوری جهان یعنی خلیفه عباسی، حکم رسمی داشته و بسیار بی‌شمار به مردم و دانش و دانشگری کمک‌ کرده. چه بهتر که ما از چنین شخصیت‌هایی (همانند سید مرتضی علم‌الهدای) به الگوسازی و تهیه تولیدات سینمایی و فرهنگی بپردازیم.‌ باید از چنین شخصیت‌هایی دست‌کم با فیلمسازی تجلیل کنیم، به خاطر دستاوردها و تاثیرها و کارهای جالبی که در زمان قدرت و نفوذشان به نیکی انجام داده و به ثمر رسانده‌اند. این را بیشتر پیشنهاد می‌دهم و چنین شخصیت‌هایی را. اما پیشنهادی برای اسماعیلیه دارم. اکنون که با ساخت حشاشین، چهره حسن صباح خدشه‌دار شده، اسماعیلیه که پول و دستگردی و امکانات هم دارند، بیایند فیلمی درست و منطبق با داده‌های تاریخی برای حسن صباح در مقابل این دروغ‌ها بسازند.

به خاطر همسویی و همگرایی‌شان با استعمار و صهیونیسم جهانی به‌ویژه که این معاصران، پرورده همان‌ها هستند، چنین کاری را بعید است به گردن بگیرند و انجام بدهند.
درست است؛ چنین کاری از اینها بعید است چراکه بااستعماروانگلیس همکاری دارنداماحالاکه چهره حسن صباح مغشوش شده،یعنی موسس نزاریان وشناسنامه گذشته اینها یعنی آقاخانی‌ها که در حشاشین به عنوان خشونت‌طلب و اهریمنی و آدم‌کش تصویر شده، اتفاقا وظیفه آنهاست از بزرگ خودشان دفاع کنند و به اسماعیلیه پیشنهاد می‌دهیم برای حسن صباح یک سریال منقحی بسازند.

و جمع‌بندی نهایی؟
اسماعیلیه قدیم و حسن صباح و هم‌دوره‌ای‌های‌شان متدین و قائل به شریعت بودند که برای خدا کار می‌کردند هرچند چهار تا تقریظ و نقد و ایراد هم به آنها وارد باشد اما اسماعیلیه معاصر متاسفانه تحت تاثیر آقاخان و استعمار به‌ویژه آقاخان چهارم و آن ارتباط‌هایی که با انگلیس دارد، در راستای سکولاریزم عمل می‌کنند اعتقادی به شریعت ندارند و فقط اسمی ازمسلمانی دارندو همین باعث شده پیروان‌شان را از فضای شریعت‌مداری دور کنند و این تفاوت را در میان دو طیف قدیم و جدید می‌بینیم. پیشنهاد می‌کنیم به اصل شریعت برگردند به هر حال حسن صباح را که به عنوان رهبر و موسس نزاریان قبول دارند و از نظر تاریخی نیز چنین است، صباح به شریعت‌ و ظلم‌ستیزی و حمایت از مظلومان و... اعتقاد داشت، پس اینها نیز به شریعت و ستم‌ستیزی و مبارزه با ظلم و استعمار جهانی بپیوندند و از این فضا ان‌شاءا... دور شوند.

علی مظاهری

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899093

دیگر خبرها

  • کنایه مجری صداوسیما به شایعه ضد انقلاب در خصوص بیماری بازیگر زن معروف + تصویر
  • سریال حشاشین در تلویزیون‌های اینترنتی ایران ممنوع شد؟
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
  • عکس | واکنش بازیگر نقش روناک به قسمت آخر سریال نون خ
  • عکس| واکنش بازیگر روناک به قسمت آخر سریال نون خ
  • مجید و آقا معلم قصه‌های مجید پس از ۳۴ سال
  • روایت سرمربی سپاهان از مسلمان شدن و ازدواج با خانم بازیگر
  • بازیگر «زخم کاری» در واقعیت/ عکس
  • محمد صادقی بازیگر جنجالی تلویزیون از ایران رفت